عصرنصر

تراوشات ذهنی یک فراری در عصر نصر

عصرنصر

تراوشات ذهنی یک فراری در عصر نصر

آخرین نظرات
  • ۷ فروردين ۹۸، ۱۴:۴۵ - رضا
    سلام :)
  • ۰
  • ۰

ده نکته در مواجهه با مستند اینستاگرامر

اگر با کسانی به دیدن این مستند بروید که اکنون خود اینستاباز باشند، در خلال فیلم با این صحنه مواجه می‌شوید که با معرفی هر یک از شخصیت‌های درون مستند، گوشی‌های تلفن از جیب در آمده و برای پیدا کردن صفحات این شخصیت‌ها در اینستاگرام تلاش می‌شود. و در انتهای فیلم اگر با همین اینستابازها به گفتگو بنشینید یک نقد به این مستند وارد می‌کنند و آن اینکه «این شخصیت‌ها که اینستاگرامر نبودند، ما که نمی‌شناختیمشان» بگذارید از همینجا وارد بحث تحلیل مستند شویم.

۱) فیلم درمورد چه افرادی است؟ شخصیت‌های فیلم کیستند؟ با افراد مختلفی با طرز تفکر و اعتقادات مختلف در مستند آشنا می‌شوید، اما همه آنها یک ویژگی مشترک دارند. آنها زمانی وارد اینستاگرام شدند که اولین بار نام این اپلیکیشن در ایران شنیده می‌شد. همه آنها در نحوه ورود خود به این شبکه اجتماعی اذعان می‌کنند که پیش از آن اینستاگرام در ایران نبود؛ شخصیت‌های حاضر در مستند از متقدمین حضور در این شبکه اجتماعی هستند.

۲) شما در این مستند با شخصیت‌هایی مواجه می‌شوید که با ورود یک تکنولوژی جدید، نحوه زندگی‌شان به مرور تغییر می‌کند. افتتاحیه این مستند نه از معرفی شخصیت‌های حاضر در فیلم بلکه از صاحبان تکنولوژی دوربین عکاسی موبایلی و بعد از آن مبدعان شبکه اجتماعی اینستاگرام شروع می‌شود. شخصیت‌ها پیش از معرفی خود به عنوان اینستاگرامر، زندگی پیش از ورود این تکنولوژی را ابراز می‌کنند و پس از آن نحوه ورود خود به این شبکه اجتماعی و در ادامه مسیر مستند، با سیر تغییرات زندگی و نحوه تعامل این شخصیت‌ها با این تکنولوژی آشنا می‌شویم.

۳) برای فهم سیر تحول این شخصیت‌ها در مستند، باید بدانیم که ساخت این مستند چقدر به طول انجامیده است. اگر مخاطب چندان دقیقی نباشید با توجه به مصاحبه محور بودن مستند، این تصور پیش می‌آید که ساخت این مستند در مدت کوتاهی اتفاق افتاده است. اما اگر مخاطب دقیقی باشید متوجه می‌شوید که ساخت این مستند از سال ۹۳ تا ۹۶ (یعنی مدت  ۳ سال) به طول انجامیده و در شبکه‌های اجتماعی این عدد، عدد بزرگی است، چرا که یکی از شخصیت‌ها تعداد دنبال‌کنندگان خود را یک عدد اعلام می‌کند، اما مستندساز در معرفی وی از عددی بزرگ‌تر استفاده می‌کند و وقتی مستند را می‌بینید و نام این شخصیت را جستجو می‌کنید باز هم عدد بزرگتری به عنوان دنبال‌کننده آن فرد می‌بینید. شبکه‌های اجتماعی فعال و پیش‌رونده هستند و تأثیر بسیاری بر زندگی افراد دارند که در مدت ۳ سال این تحولات در این مستند به تصویر کشیده شده است.

۴) برای مخاطب امروز اینستاگرام، برخی از اتفاقات اینستاگرامی این فیلم مستند غریب است. چرا که تکنولوژی هم در این مسیر ۳ ساله رشد کرده است و صاحبان این رسانه سعی کرده‌اند روز به روز تغییراتی را در آن اعمال کنند. به طور مثال روزگاری برای گسترش فرهنگ عکاسی و ظهور و بروز آن در این شبکه اجتماعی، مسئله اینستامیت بسیار جدی بوده و در فیلم به آن پرداخته شده است که امروز دیگر جایگاه خود را از دست داده است. صاحبان رسانه برای جذب دائمی مخاطب تلاش می‌کنند اما هر بار از مسیری نو.

۵) سینا کیان‌پور_کارگردان این مستند_ خود دانشجوی عکاسی بوده است. چندی از این شخصیت‌ها نیز عکاس یا دانشجوی عکاسی بوده‌اند، به نظر می‌رسد این اثر به دلیل مشاهدات عینی کارگردان، تبدیل به دغدغه و تولید شده است. اما این یادآور یک نکته مهم است. افراد متقدم در اینستاگرام که به اینستاگرامر تبدیل شده بودند به دلیل هنر عکاسی خود مورد توجه واقع شدند. در ابتدا اولین تجمع‌های اینستاگرامی حول متخصصان هنر عکاسی شکل گرفت. تا آنجا که دو شخصیت مستند، افرا و ماندنی برای دنبال‌کنندگان خود و علاقه‌مندان عکاسی، کلاس‌های نقد و تحلیل عکس برگزار می‌کردند. اما با عمومی شدن این رسانه و ورود افرادی با تخصص‌های دیگر چون آذر با تخصص آشپزی، این حلقه شکسته شد و مخاطبان اینستاگرام بنابر نیاز و علاقه خود دنبال کننده صفحات افرادی با تخصص‌های مختلف شدند. تا آنجا که آذر (که ماه‌ها پس از مهسا صفحه خود را باز می‌کند)، تعداد مخاطبان بسیار بیشتری نسبت به دختر خود مهسا کسب می‌کند در حالی که اشاره می‌کند آرام آرام یاد گرفتم که چطور عکس‌های بهتری بگیرم.

۶) در مستند اینستاگرامر شما با پشت صحنه بسیاری از وقایع که تا به حال تنها از صفحات اینستاگرامرها مشاهده کرده بودید مواجه می‌شوید. اینکه چطور این افراد در حال بازنمایی قطعه‌ای از زندگی خود هستند، در حالی که بخش بزرگتری از زندگی آنها برای مخاطبان پوشیده بوده است. اینکه برای یک عکس چطور صحنه را می‌چینند و چطور صحنه‌ها را می‌سازند تا جذاب به نظر برسد. اینکه می‌توانی یک عاشق شکست خورده نباشی اما با تظاهر به آن دنبال‌کننده های بیشتری را جذب نمایی و امثال آن. با وجود اینکه این مستند خود بازنمایی خاصی از زندگی این افراد است، اما بازنمایی متفاوتی است نسبت به شبکه اجتماعی و در قالب رسانه‌ای دیگر است که ظرفیت دیگری دارد. در بازنمایی پیشین، مخاطبان در صفحات گوشی خود که در دست داشتند به این افراد نگاه می‌کردند با ابعاد خاصی از تصویر و با نگاه بالا به پایین و در محیط زندگی خود، اما این بار  مخاطب این افراد را با ورود به سینما و جدا شدن از محیط زندگی روزمره، در ابعادی بزرگ و این‌بار از پایین به بالا به آنها نگاه می‌کند؛ دو رسانه متفاوت با دو بازنمایی متفاوت از یک واقعه.

۷) هر چند شخصیت‌ها به دنبال بازنمایی زندگی خود هستند و بخشی از زندگی خود را در اختیار دیگران نمی‌گذارند، اما به دلیل حجم انبوهی از اطلاعات که در اینستاگرام بارگذاری می‌کنند و مفهوم مخاطب هم در این رسانه تغییر کرده و به مفهوم دنبال‌کننده رسیده است، می‌بینیم که مرزها و حریم‌های خصوصی کم‌رنگ شده‌اند. با آنکه مهسا و آذر در صفحات خود اشاره‌ای به طلاق آذر و پدر مهسا نکرده‌اند اما دنبال‌کنندگان آنها این مسئله را در می‌یابند و این خود به مسئله‌ای برای این خانواده تبدیل می‌شود، یا طلبه و بانو در حالی که حرفی از نداشتن بچه نمی‌زنند اما دنبال‌کنندگان آنها این مسئله را در می‌یابند. حریم خصوصی مسئله‌ای است که در رسانه‌ای چون اینستاگرام کم رنگ و کم رنگ‌تر می‌شود و در این مستند می‌توان آن را مشاهده کرد.

۸) تنفر و خشم در شبکه‌های اجتماعی معضلی است که بارها به دلیل اتفاقات مختلف رخ داده در اینستاگرام، به آن توجه شده است و به عنوان یکی از مسائل فرهنگی ایران در فضای مجازی از آن یاد می‌شود. در این مستند می‌توان دید که چگونه یک جمع که در کنار هم اینستامیت برگزار می‌کردند و در این شبکه اجتماعی به هم نزدیک بوده‌اند با هم به مشکل برمی‌خورند و از هم جدا می‌شوند و نسبت به هم تنفر دارند. اما این مسئله تنها محدود به ایران نیست، نیکولاس کار در مقاله «در اینترنت هر چه به هم نزدیک‌تر می‌شویم، بیشتر از هم متنفر می‌شویم» اشاره می‌کند، ضرب‌المثل «دوری و دوستی» یکی از غم‌انگیزترین و یکی از درست‌ترین ضرب‌المثل‌های امروز است. در روزگار دهکده جهانی که همه با هم همسایه شده‌اند، جریان آزاد اطلاعات تفاوت‌های فردی و فرهنگی را برجسته‌تر می‌کند و به جای نزدیک‌تر کردن مردم به یکدیگر، آنها را بر علیه هم تحریک می‌کند.

۹) اما این مستند در چه نقطه‌ای به پایان می‌رسد، با به تصویر کشیدن تعامل انسان و تکنولوژی و سیر تحول و اثر متقابل این دو بر هم، به نقطه‌ای می‌رسیم که این شخصیت‌ها با تبلیغات تجاری و مارکتینگ، به درآمدزایی می‌رسند. کشفی که توسط بنگاه‌های اقتصادی و تبلیغاتی نسبت به رسانه نوین اینستاگرام رخ داد، و این شخصیت‌ها که تا به الآن در حال به تصویر کشیدن زندگی خود بودند، حالا صفحه خود را در اختیار بنگاه‌های اقتصادی گذاشته‌اند و به نوعی صفحه مجازی آنها به منبع درآمد آنها تبدیل شده است. با اینکه مستند اشاره‌ی مختصری به این بحث می‌کند، اما این موضوع آنقدر دنباله‌دار است که می‌تواند موضوع یک مستند مستقل دیگر باشد. در نسخه جدید این مستند که اکنون به اکران هنر و تجربه رسیده، روایت یکی از شخصیت‌ها حذف شده است و ممکن است متوجه نشوید که منظور از یک فرد تنهای تکیه زده به دیوار که در یک جشن هم باز سر در گوشی خود دارد و با دیگران معاشرت نمی‌کند، به چه معنی هست. در نسخه اکران شده در جشنواره سینما حقیقت سال ۹۶، داستان این شخصیت و مشکلاتی که با باقی شخصیت‌ها دارد، یکی از روایت‌های مستند است، اما در صحنه آخر در جشن حضور می‌یابد. حذف این روایت به نظر می‌رسد با نظر خود شخصیت باشد، اما همین امر موجب شده که انتهای مستند با لکنت به پایان برسد. لکنتی که موجب می‌شود به راحتی قدرت بنگاه‌های اقتصادی را متوجه نشوید. و این لکنت خواست این بنگاه‌ها نیز هست. همانطور که این موضوع خود می تواند یک مستند مستقل باشد، اشاره به نکات اقتصاد رسانه‌ای موجود در این مستند نیز خود متن جداگانه‌ای می‌طلبد.

۱۰) و اما نکته آخر نه درمورد پایان این مستند که درمورد پایان عصر شبکه‌های اجتماعی است. آرش(یکی از شخصیت‌های مستند) که در ابتدا با ذوق و شوق بسیار در اینستاگرام حضور داشته است، بعد از مدتی از آن خارج می‌شود و دیگر صفحه خود را بروزرسانی نمی‌کند. این اتفاق که به نام مرگ اینستاگرامی شناخته می‌شود، برای آرش به این دلیل رخ داد که او متوجه شد پر مخاطب شدن در اینستاگرام چیزی نبوده که او آن را بخواهد و موفقیتش باشد. این شهود کافی بود تا وی از اینستاگرام خارج شود. اما آیا این تنها یک مورد خاص است؟ چرا بسیاری از صاحبان تکنولوژی‌های نوین فرزندان خود را از استفاده از تکنولوژی‌های دست‌ساخته خود منع می‌کنند؟ نیک بیلتون در مقاله «پایان عصر شبکه‌های اجتماعی دور از تصور نیست» اشاره می‌کند: «شان پارکر، اولین رئیس فیس‌بوک، حرف‌هایی زد که داغ دل خیلی‌ها را تازه کرد. پارکر تأیید کرد که فیس‌بوک و دیگر شبکه‌های اجتماعی، آگاهانه و عامدانه، از نقصان‌های روان‌شناختی انسان‌ها سوءاستفاده می‌کنند، تا کاربران‌شان را هرچه بیشتر درگیر کنند. دقیقاً مثل نوعی اعتیاد. این سخنان نشانه‌ای بود از موج جدیدی که بین مردم راه افتاده است. حالا خیلی‌ها دارند شبکه‌های اجتماعی را ترک می‌کنند تا شاید آرامش قبلی‌شان را دوباره پیدا کنند.» این در حالی است که مخترع واقعیت مجازی جان لانییر در کتاب «۶ دلیل که چرا شبکه اجتماعی یک بامر است» گفته است: «وقتی سرچ اینستاگرام را باز می‌کنیم، احتمالاً با انبوهی از پست‌های عجیب‌وغریب مواجه می‌شویم که کلیک بر روی هر کدام‌شان می‌تواند برایمان جالب و دوست‌داشتنی باشد. اما خیال کنید تاجری فریب‌کار، برای درآمد یا سود بیشتر، پشت دستگاه سرچ اینستاگرام نشسته و دارد پست‌های مشخصی را به‌سمت ما سوق می‌دهد. احتمالاً حس بدی پیدا می‌کنیم. حس فاجعه‌آمیزتر آنجا سراغ‌مان می‌آید که بفهمیم کل زندگی اینترنتی‌مان را او هدایت کرده و ما هم ناآگاهانه دستخوش بازی‌های او بوده‌ایم. آیا باز در اینترنت خواهیم ماند؟»

اینستاگرامر یک اثر بازتابی است که تلاش کرده است بدون قضاوت و یا سوگیری، تنها زندگی چند شخصیت را که در فضای اینستاگرام وارد شده‌اند به تصویر بکشد. ۱۰ نکته اشاره شده به صورت مستقیم در این مستند مورد توجه نبوده است، اما خواه ناخواه مستند این نکات را به تصویر کشده است و نگاه دقیق به این مستند می‌تواند کمک خوبی باشد برای شناخت شبکه‌های اجتماعی. در ادامه چند مقاله کوتاه با موضوع شبکه‌های اجتماعی معرفی می‌گردد تا تکمیل کننده مباحث پیش‌گفته باشد:

  1. مخترع «واقعیت مجازی» می‌گوید همین حالا شبکه‌های اجتماعی‌تان را حذف کنید
  2. پایان عصر شبکه‌های اجتماعی دور از تصور نیست
  3. در اینترنت هرچه به همدیگر نزدیک‌تر می‌شویم، بیشتر از هم متنفر می‌شویم
  4. به‌جای اینستاگرام، در جست‌وجوهای گوگل ول بچرخید
  5. اینستاگرام آن بخشِ خودشیفتۀ شخصیتتان را دوست دارد
  6. چرا آدم‌های خوب در شبکه‎های اجتماعی تحمل‎ناپذیر می‌شوند؟
  7. مستند «اینستاگرامر» تصویری واقعی از زیر پوست صفحات مجازی را نشان می دهد

*منتشر شده در سایت مدرسه هنر و رسانه آینه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی