از چند سال پیش، 8م تا 13م آبان یعنی حدفاصل روز بسیج دانش آموزی و روز نوجوان (8 آبان) تا روز دانش آموز و استکبارستیزی (13 آبان) رو ما و جمعی از دوستانمون، هفته ملی نوجوان میگفتیم. البته روایتی هست که مثل اینکه در گذشته نه چندان دور، هفته ملی نوجوان در تقویم بوده ولی چون متولی برگزاری نداشته و اتفاقی در اون نمی افتاده، این هفته در تقویم به یک روز کاهش پیدا کرده.
سال 1398 اولین بار با یه جمع خودمونی در باشگاه هنر و رسانه نوجوان، یک روز از این هفته رو جشن گرفتیم. سال 1399 سعی کردیم یک مقدار گسترش بدیم و دو روز رویداد برگزار شد با حضور اساتید مجتمع آموزشی و پژوهشی شهید آوینی و با میزبانی سید بشیر حسینی برنامه اینترنتی منهای هجده ضبط شد و در طول هفته از صفحه شخصی دکتر حسینی پخش شد که سردبیری و کارگردانی این برنامه با من بود. در این سال ها تلاشمون این بود که از خود نوجوون ها هم استفاده کنیم و طی این مدت من خیلی چیزهای بیشتری از نوجوانی فهمیدم.
درسته که خودم زمانی نوجوان بودم، یا حدود 12 سال هست که معلم هستم و از نزدیک با نوجوان ها در ارتباط بودم اما تجربه سالهای 1398 تا 1400 در باشگاه هنر و رسانه نوجوان که به صورت مستمر با نوجوان جماعت زندگی و کار کردم من رو به دید بازتری نسبت به نوجوان و نوجوانی رسوند. هرچند که باز ممکنه با ادامه دادن به تعامل با نوجوان ها به برداشت های دیگری برسم اما جمع بندی من الآن و امروز چیزی هست که در ادامه مینویسم.
چیزی به عنوان «نوجوان» وجود ندارد. شاید در طبقهبندی رده های سنی بشود به بازهای از سن و سال گفت «نوجوان» اما این عنوان یک برچسب هویتی نیست که بشود به عده ای این عنوان رو اتلاق کرد. یعنی چی؟ اگر به ریشه شناسی واژه انگلیسی مورد استفاده یعنی «teenager» برگردیم که خیلی واضح به اعداد انگلیسی بین 13 تا 19 گفته میشه که پسوند تین دارند. پس ارجاع به یک رده بندی سنی است. از طرفی واژه نزدیک دیگه واژه «adolescent» هست که باز با اندکی دقت متوجه میشویم که این واژه نیز به یک رویداد و حس و حال برمیگرده و به معنی در حال بلوغ هست.
اما چرا میگم که نوجوانی یک برچسب هویتی نیست؟ به عدهای میگیم کودک و خودش هم میپذیره که کودک هست. در نقش های کودکی قرار میگیره و از یکسری حقوق برخوردار هست. به عده ای میگیم جوان و خودش هم میپذیره که جوان هست. در نقش های جوانی قرار میگیره و از یکسری حقوق برخوردار هست و یک سری مسائل دغدغه هر روزه اش هست که میشه درموردشون صحبت کرد. حتی خیلی ها دوست دارند خودشون رو در برچسب هویتی جوان قرار بدن چه از رده های سنی پایین تر و یا حتی بالاتر! شاید دانش آموز که اعم از رده سنی نوجوان است یک برچسب هویتی باشد چرا که از آن فراری نیست و حقوق و وظایفی را به دنبال دارد، اما نوجوانی عنوانی است که رده سنی نوجوان از آن فرار میکند. چرا؟
برداشت من این است که این رده سنی که با حس و حال بلوغ نیز همراه هست؛ دوره هویتزدایی و هویتیابی است. به شدت افراد در این رده سنی از شبیه هم شدن فراری هستند. به شدت از اینکه یک هویت یکسان همه آنها را در یک شکل و چارچوب قرار بدهد فرار میکند. هویت کودکی رو میشکند به امید پیدا کردن هویتهای مجزا و مستقل! می خواهد تک بودن خود را نشان دهد. می خواهد حس تفاوت را برداشت کند. به همین خاطر از پذیرش هویت های فراگیر فرار می کند. سعی میکند تا جای ممکن خاص باشد. اما جالب اینجاست که این هویت زدایی و خاص بودن، یک امر نسبی است. یعنی نسبت به زمینهای که از آن آمده، هویتزدایی را در پیش میگیرد. اما هویتیابی جز با پیدا کردن هم شکل ها ممکن نیست. اینجاست که گروه های هویتی خرد محل حضور این رده سنی در کنار هم می شود. به همین خاطر با نوجوانی نداریم بلکه هویتهای متکثر گروهی داریم.
در این وضعیت هست که این رده سنی از لحاظ هویتی تکه تکه است. تتلیتیها، بیتیاسیها، کیپاپرها، کیدرامرها، مارولفنها، پاترهدها، حتی المپیادیها، سمپادیها، نجومیها، پویانفریها و... این یعنی اگر در مطالعات مخاطبشناسی حرف از این زده میشه که تقریبا دیگه یک همگان گسترده وجود نداره که بشه یکجا خطابشون کنیم، در رده سنی نوجوان قطعا داشتن سیاست تخاطب همگانی بسیار بسیار اشتباه هست. اینجاست که عدم اقبال از شبکه امید به عنوان شبکه نوجوان ارتباطی با مدیریت آن ندارد بلکه ذاتا وجود یک شبکه به عنوان نوجوان سیاست غلطی است و کسی که در رده سنی نوجوان است، خود را مخاطب این شبکه نمی داند. بلکه مصرف فرهنگی متنوع و متکثری این رده سنی دارد که از مسیرهای مختلف تأمین میشود. شاید تنها شبکه امید مورد توجه آن دسته از رده سنی نوجوان قرار گیرد که هویت خودشون رو مخاطب این شبکه بودن انتخاب کردهاند. اما قطعا چندان این دسته از مخاطبان، مخاطبان فراگیری نخواهند بود.
شاید بهتر باشد در لایه سیاستگذاری در حوزه نوجوان این تنوع و تکثر به رسمیت شناخته شود و با وجود این تنوع هویتی، به دنبال کاشت پایههای هویتبخشی باشیم که پس از گذر از دوره پر شور و احساس بلوغ، هویتهای فراگیری همچون هویت ملی، یا هویت اسلامی بتواند پا بگیرد. اسرار بیش از حد در این رده سنی به یک شکل و رنگ کردن آدمها اثری سؤ داشته باشد.
به عنوان پیشنهاد به مدیران سازمان صداوسیما از طرف کسی که چند سالی را در حوزه نوجوان زندگی کرده این است که شبکه نهال را از پویا جدا کرده و به این دو رده سنی که بار هویتی دارند، رسمیت داده شود و از طرفی شبکه امید از روی آنتن جمع شود اما توجه و تمرکز برای تولید آثار رسانهای متنوع و متکثر متناسب با نیازهای هویتی نوجوانان در همه شبکهها به یک نهاد مستقل در سازمان سپرده شود. البته تولید و پخش این آثار به خود شبکهها محول گردد. از طرفی خوانش رسمی و مسلطی از طرف سازمان صداوسیما برای بازنمایی رده سنی نوجوان تولید نشود. بلکه بازنماییهای مختلف پذیرفته شده تصویر شود تا نوجوان بتواند خود را در این صداوسیما ببیند نه اینکه با پس زدن هویت فراگیر، بالکل صداوسیما را پس بزند.
ممنون میشم از رفقایی که این چند سال به عناوین مختلف با هم در ارتباط بودیم بفرمایند که نظر من نزدیک به واقعیت هست یا از برداشت آنها ساحت، ساحت دیگری است و واقعیت به شکلی دیگر؟
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.