در ادامه نوشتار "من از کجا، زندگی از کجا؟" میطلبید که بحث الگوی شیوه زیستن و یا تفکیک مبانی سبک زندگی را پیگیری کنم. ولی "الآن حال ندارم" و در این نوشتار میخواهم به یک مصداق در شیوه زیستن بپردازم. به چند دلیل؛ اول از همه اینکه، فکر نکنیم این مباحث، موضوعاتی دور از ذهن و انتزاعی هستند و دلیل دیگر آنکه یکی از معضلات امروز مبحث "حال" است.
اگر بخواهیم برای اتفاقات زندگی بشر بستری را معرفی کنیم، مهمترین آنها بستر "زمان" است. انسان، تمام امور مربوط به خود را در بستر زمان میبیند و میچیند. ساعت مدنی، بستر امور اجتماعی بشر است. مثلا انتخاب واحد و یا تنظیم کردن یک قرار در همین بستر انجام میشود. اما بستر زمانی دیگری هم هست. بستر ساعت سوخت و ساز بدن (ساعت متابولیک) تعیین کنندهی پدیدههایی نظیر خوردن و خوابیدن انسانها است. اما هنوز یک بستر مهم دیگر در همین مقوله وجود دارد. همین موضوع که الآن حال فلان کار را ندارم، نمونهای از همین بستر است. بستر "احوالات" انسان. خیلی از امور باید در حال خودش صورت بگیرد و اگر آن کار در بی حالی روی دهد، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
فرض کنید در بستر ساعت مدنی، واحدی را هفت صبح انتخاب کردید. از طرفی ساعت سوخت و ساز خود را طوری تنظیم کردید که در این ساعت باید خواب باشید. این یک تعارض است که به کار لطمه میزند. از طرفی با خود در بستر زمان مدنی قراری را تنظیم کردید اما حال انجام آن کار را ندارید. مثلا باید فلان کار را میکردید ولی وقتی زمان آن رسید با خود میگویید الآن حال ندارم. این هم منجر به بی نتیجه ماندن آن کار است حتی اگر با اکراه آن را در همان ساعت انجام دهید. همچنین هست رابطه احوال و ساعت سوخت و ساز بدن، در زمانی که باید غذا بخورید، بی حال هستید و در زمان دیگری که از لحاظ متابولیک به غذا نیازی ندارید، با دوستان خود حال خوشی دارید و به تنقلات روی میآورید.
همه این مقدمات برای آن بود که به لزوم تنظیم و تناسب این سه بستر با هم پی ببریم. متأسفانه وضعیت فعلی دانشجویان و تا حدی تمامی جامعه، به نحوی است که این تناسب اصلا رخ نداده است. و این وضعیت بسیار به سبک زندگی غربی نزدیک است. سبک زندگیای که با شب بیداری مفرط و عدم توازن خواب و خوراک همراه است. در کنار افسردگی روحی و بی حالی در بیشتر زمانها. روی آوردن بی سابقه به سیگار، مواد مخدر، مواد روان گردان، الکل و دیگر موارد در این سبک زندگی برای فرار از همین بی حالی است. و این سبک زندگی نه به خاطر غربی بودن آن بلکه به دلیل عواقب نامناسب آن، باید مورد بازبینی قرار گیرد. سبکی از زندگی که هرچه بیشتر توسط ابزارهای مربوط به خود در سطح دانشگاه با غلظتی بیشتر و در جامعه به صورت رقیقتر ترویج میشود.
اما از نگاه اسلام، سبک زندگی متعالی، باید به گونهای بنا شود که این سه بستر در توازن کامل قرار گیرند. در اسلام برای رفع بی حالی، ارتباط با خدا و برای تنظیم ساعت متابولیک، ارتباط با طبیعت سفارش میشود. و امور انسانی و مدنی باید در قالب این دو بستر قرار گیرند. توصیه مؤکد به نمازهای اول وقت در اسلام به توازن ساعت متابولیک و احوال درونی انسان میانجامد. با توجه به تغییرات طبیعت، زمان بیشینه ارتباط با خدا تغییر میکند. همچنین توصیه اسلام به خواب زود هنگام پس از تاریکی آسمان و بیداری پیش از دمیدن فجر و توصیه مؤکد به اقامه نماز شب یکی دیگر از ابزارهای اسلام برای برقراری این توازن است. چرا که حتی به گفته متخصصان علوم پزشکی بهترین زمان خواب و بالاترین کیفیت خواب از 2ساعت پیش از نیمه شب تا 2ساعت پس از نیمه شب است. به بستر خواب رفتن با نماز عشا و از بستر برخواستن با نماز شب، حال بشر را دگرگون کرده و انسان را به حالت بهجت میرساند. اما در روز، نمازها به گونهای طراحی شده تا از دل مردگیها در امور دنیوی انسان را برهاند. با اقامه نماز به صورت جماعت، قلوب مؤمنین را با هم به خدا نزدیک کند و حال آنها را مساعد کند.
همچنین از منظر اسلام، خوراک روزانه 2وعده است. صبحانه یا صحیحتر از آن سحری و شام یا بهتر بگویم، افطار. وعده ناهار مسبب به هم خوردن هماهنگی ساعت سوخت و ساز بدن و ساعت مدنی است. در زمانی که باید به کار مفید مشغول باشیم، به دلیل نیاز معده به حجم بالای خون, محتاج خواب خواهیم بود. در این مباحث نکات بسیار است و فرصت این نوشتار کوتاه و برای دیدن موارد بیشتر میتوانید به کتبی نظیر "حلیة المتقین" اثر علامه مجلسی و یا "مفاتیح الحیاة" اثر آیت ا.. العظمی جوادی مراجعه کنید. با مطالعه این کتب شاید تعجب کنید که چرا این همه حدیث و روایت در اینچنین مقولات ریز و جزئی زندگی وجود دارد. این قضیه نشانگر چیزی نیست جز اهمیت بسیار بالای تناسب این سه بستر، برای بنا نهادن سبک زندگی متعالی.
شاید در ابتدا اگر فردی مطلع اشاره کند که اسلام میگوید، این مقدار بخواب و این مقدار بخور و این مقدار هم کار بکن، برای انسان عجیب و غیر ممکن باشد. این مسئله نه عجیب است و نه غیر ممکن، چرا که از ابتدای تاریخ اسلام تا به اکنون شاهد همین نوع از خواب و خوراک و کار بودهایم. شاید به آن فرد که این گزاره را مطرح کند اتهام محدود ماندن به امور جزئی در مقوله سبک زندگی زده شود. شاید این عبارت همیشگی به گوش برسد که "حالا همه مشکلات عالم و مردم حل شده که به خواب و خوراک ملت پیله میکنید؟" در حالی که این موضوع بستر و بنای سبک زندگی صحیح است و اگر این قسمت از سبک زندگی تصحیح نشود نمیتوان انتظار تغییر و تأثیر در مقولات دیگر داشت.
نوروز نزدیک است و دعا برای یافتن حال نیکو: "یا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال"
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.