عصرنصر

تراوشات ذهنی یک فراری در عصر نصر

عصرنصر

تراوشات ذهنی یک فراری در عصر نصر

آخرین نظرات
  • ۷ فروردين ۹۸، ۱۴:۴۵ - رضا
    سلام :)

۱۲ مطلب با موضوع «سواد رسانه :: اقتصاد توجه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

«منتشر شده در دفترچه سؤالات مرحله اول نهمین دوره المپیاد سواد رسانه‌ای» 

نظریه اقتصاد رسانه به این موضوع می‌پردازد که آنچه در رسانه‌ها منتشر می‌شود، به‌شدت به منابع مالی آن‌ها وابسته است. تأمین‌کنندگان مالی، اعم از سرمایه‌گذاران خصوصی، دولت‌ها یا تبلیغ‌کنندگان، نقش اصلی را در تعیین محتوای رسانه‌ها ایفا می‌کنند. در واقع، اهداف و منافع این تأمین‌کنندگان مشخص می‌کند که چه نوع مطالبی منتشر شود و چه موضوعاتی در دستور کار رسانه قرار گیرد. این نظریه بر این نکته تأکید دارد که رسانه‌ها به عنوان بنگاه‌های اقتصادی عمل می‌کنند و به همین دلیل منافع مالی و تبلیغاتی در اولویت قرار می‌گیرند.

رسانه‌ها به دو روش عمده تأمین مالی می‌شوند. نوع اول، رسانه‌هایی هستند که از سوی دولت‌ها یا نهادهای خاص با اهداف مشخص تأمین مالی می‌شوند. این نوع رسانه‌ها معمولاً در راستای منافع سیاسی یا اجتماعی مشخصی فعالیت می‌کنند. نوع دوم، رسانه‌هایی هستند که از طریق مخاطبان و بازار تأمین مالی می‌شوند. این تأمین مالی یا از طریق دریافت آبونمان از مخاطبین است یا از طریق جذب تبلیغات، که در واقع به میزان توجه مخاطبان وابسته است. هر دو نوع تأمین مالی بر محتوای رسانه تاثیر مستقیم دارند.

بر اساس نظریه اقتصاد رسانه، رسانه‌هایی که از سوی دولت یا نهادهای خاص تأمین مالی می‌شوند، محتوایی را ارائه می‌دهند که در راستای ترویج یک ایدئولوژی یا طرز فکر مشخص است. این امر به معنای آن است که نیت و اهداف این رسانه‌ها بر چگونگی بازنمایی پدیده‌ها تأثیر می‌گذارد. در چنین شرایطی، مخاطب باید به منابع مختلف با دیدگاه‌های متفاوت مراجعه کند تا بتواند تصویری واقعی و جامع از رخدادها به دست آورد. استفاده از رسانه‌های گوناگون با ایدئولوژی‌های متنوع می‌تواند به درک بهتر واقعیت کمک کند و از ایجاد سوگیری ذهنی جلوگیری کند.

در مقابل، رسانه‌هایی که از طریق بازار و جذب مخاطب تأمین مالی می‌شوند، مجبورند محتوایی تولید کنند که بیشترین توجه را به خود جلب کند. این نوع رسانه‌ها به دلیل وابستگی به درآمد حاصل از آبونمان یا تبلیغات، به سمت انتشار اخبار جنجالی، سرگرم‌کننده و اغلب سطحی سوق پیدا می‌کنند. در چنین رسانه‌هایی، کیفیت محتوا ممکن است قربانی جلب توجه بیشتر شود و در نتیجه، مخاطب در معرض محتوایی قرار می‌گیرد که لزوماً به درک عمیق مسائل کمک نمی‌کند.

مقاله «ژورنالیسم زرد، رئیس‌جمهور نارنجی» به قلم ویکتور پیکارد نشان می‌دهد که چگونه رسانه‌های وابسته به تأمین مالی از طریق تبلیغات و مخاطبان، با پوشش گسترده و جنجالی شخصیت‌هایی مانند دونالد ترامپ، به مشروعیت‌بخشی و تقویت موقعیت آن‌ها کمک کرده‌اند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۵ ترامپ بیش از ۳۲۷ دقیقه از زمان اخبار شبانه را به خود اختصاص داده بود، در حالی که هیلاری کلینتون تنها ۱۲۱ دقیقه و برنی سندرز ۲۰ دقیقه پوشش خبری داشتند. این میزان پوشش رسانه‌ای معادل میلیاردها دلار تبلیغات رایگان برای ترامپ بوده است و نقش مهمی در موفقیت او ایفا کرده است.

در رسانه‌هایی با تأمین مالی از طریق بازار، به دلیل آنکه محتوای مورد علاقه مخاطب به او ارائه می‌شود، رویکرد انتقادی کمتری نسبت به این رسانه‌ها وجود دارد. با این حال، باید به تأثیر این نوع رسانه‌ها بر تصمیمات و درک ما از جهان توجه بیشتری داشت. هرچند سواد رسانه‌ای در ابتدا برای مقابله با تأثیرات رسانه‌های نوع اول ایجاد شد، اما امروزه با گسترش رسانه‌های نوع دوم، داشتن نگاه انتقادی و افزایش سواد رسانه‌ای بیش از هر زمان دیگری ضروری است. تنها از این طریق می‌توان از تأثیرات منفی این رسانه‌ها بر جامعه و تصمیم‌گیری‌های فردی جلوگیری کرد.

  • ۰
  • ۰

«منتشر شده در دفترچه سؤالات مرحله اول هفتمین دوره المپیاد سواد رسانه‌ای» 

«تِق»! توجه غزال نوجوان از چمن‌های سبز و تازه‌ی بهاری به صدا جلب می‌شود. آیا صدای شکسته شدن یک تکه چوب بود؟ سر را بالا می‌آورد، گوش را می‌چرخاند و چشم به هر سو می‌گرداند. ترس وجود او را فراگفته است و بدن، آماده‌ی یک فرار سریع می‌شود. نکند شکارچی تیزرویی در کمین است؟ فوری باید اطلاعات بیشتری به دست آورد و اگر این خطر احتمالی، یک خطر واقعی باشد، بقای غزال در خطر است!

«دینگ»! توجه غزاله‌ی نوجوان از کتاب منطقی که در دست دارد به صدا جلب می‌شود. صدای «اعلان» پیام‌رسان من بود؟ گوشی هوشمند را به دست می‌گیرد و صفحه را چک می‌کند. اضطراب او را فراگرفته است و آماده‌ی مواجهه با یک خبر جدید می‌شود. نکند اتفاقی افتاده است که او از آن بی‌خبر است و ممکن است به جدا افتادن او از گروه دوستان یا هم مدرسه‌ای‌ها منجر شود؟ فوری باید اطلاعات جدید را به دست آورد وگرنه ممکن است این یک خطر واقعی برای بقای غزاله باشد!

هر لحظه داده‌های دیداری و شنیداری بسیاری وارد سیستم حواس ما می‌شوند. یکی از سامانه‌های عمقی مغز انسان که از لحاظ عملکردی مشابه مغز خزندگان و پستانداران است، این وظیفه را برعهده دارد تا همه این داده‌ها را به سرعت و بدون توجه به جزئیات، پردازش کند تا اگر پدیده‌ای در اطراف ما اتفاق می‌افتد که برای ادامه بقا به آن احتیاج داریم و یا ممکن است تهدیدی برای بقای ما باشد، آن را تشخیص دهد و توجه ما را به آن پدیده جلب کند. به این نوع از توجه، توجه غیرارادی گفته می‌شود و این عوامل بیرونی هستند که بدون دخالت خودآگاه ما، آن را به کار می‌اندازند. توجه غیرارادی بسیار قوی، سریع و محتاط است؛ یعنی این سامانه خیلی سریع  و آنی تمام حواس را به صورت کامل به هر پدیده‌ای که احتمال اندکی دارد که بقا را تهدید کند، جلب می‌کند.

از طرف دیگر یکی از سامانه‌های سطحی و بیرونی مغز انسان که از لحاظ عملکردی، تنها در پستانداران نزدیک به انسان سطحی مقدماتی از آن دیده شده است، این وظیفه را بر عهده دارد که به صورت ارادی و خودآگاه از بین همه داده‌هایی که وارد حواس ما می‌شوند، تنها به بخش خاصی از اطلاعات مورد نیاز و خودخواسته توجه کند. به این نوع از توجه، «توجه ارادی» و یا «توجه انتخابی» گفته می‌شود. توجه ارادی در اغلب انسان‌ها ضعیف، کند و پریشان است؛ یعنی این سیستم به سختی می‌تواند تنها بخشی از حواس را آرام آرام به موضوع انتخاب شده متمرکز کند و بعد از مدتی خسته شده و از تمرکز خارج می‌شود.

تنها بعضی انسان‌ها که توجه ارادی خود را منطبق بر اصل انعطاف پذیری نورونی -استفاده بیشتر از یک مسیر عصبی منجر به تقویت آن مسیر عصبی می‌شود- پرورش داده باشند و از طرفی خود را نسبت به پدیده‌های بیرونی حفاظت کنند، می‌توانند برای ساعت‌ها بر یک موضوع انتخابی متمرکز باشند و به حالت «غرقگی» برسند. غرقگی حالتی است که ما انتخاب کرده‌ایم به موضوعی خاص توجه کنیم و حتی متوجه علائم مهم توجه غیرارادی مثل گرسنگی، تشنگی و یا حتی خواب‌آلودگی نشویم.

بله! غزال درست تشخیص داده بود؛ یک ببر آرام آرام خود را به غزال نزدیک کرده بود و در کمین بود تا به سوی او حمله‌ور شود. نباید وقت را در چمن‌زار تلف می‌کرد، مهم‌ترین کار دور شدن از موقعیت با بیشترین سرعت بود. درست است که آن چمن‌زار زیبا مواد غذایی مناسبی برای ادامه زندگی در خود داشت، اما شاید 20 دقیقه بعد دیگر غزال نبود که از آن استفاده کند؛ پس باید از چمن‌زار می‌گریخت.

بله! غزاله درست تشخیص داده بود؛ یک خبر جدید در بین دوستان می‌چرخید و ممکن بود او دیر با آن مواجه شود. نباید وقت را پای کتاب تلف می‌کرد. مهم‌ترین کار ورود به بحث بود تا از آن جا نماند. درست است که کتابی که در دست داشت دانش و مهارت مفیدی برای ادامه زندگی او در آینده در خود داشت اما شاید 20 دقیقه بعد دیگر غزاله‌ای نبود که بخواهد از آنها استفاده کند پس باید از کتاب می‌گریخت.

  • ۰
  • ۰

رسانه تنها راه نیست، ساده‌ترین است!

پایان داستان توجه کرونایی...

  • ۰
  • ۰

جنگ جهانی توجه!!!

  • ۰
  • ۰

تاریخ، اقیانوس آرام زندگی!!

  • ۰
  • ۰

کنجِ دنج، سردِ آرام!!

  • ۰
  • ۰

مشابه این دیگه چی دارین؟!

  • ۰
  • ۰

برای جلب توجه شما، «داد» می‌زنند

به اطلاعات صحیح توجه کنیم نه اطلاعات عجیب

  • ۰
  • ۰

مسافران بی‌احساس، بی‌حسی مسافران

  • ۰
  • ۰

لابلای اطلاعات آشغال گم نشویم!